حکمت رضوى
مِن علاماتِ الفقیهِ الحُکم و العِلم و الصَّمت
بصیر باش به احکام دین حق که خداى
از آن فقیه که دانا به حکم اوست رضاست
نشانه هاى فقاهت به نزد پیر خرد
قضاوت بحق و دانش و سکوت بجاست
الصَّفح الجمیلُ العفوُ مِن غیرِ عِتاب
عفو چون کرده اى خطاب مکن
کار بیجا و ناصواب مکن
وه چه نیکوست، عفو بىمنّت
عفو کردى اگر، عتاب مکن
لایَأبَى الکرامَةَ الاّ الحِمارَ
بشنو کلام نغز فرزند پیمبر
گفتار او روشنگر شبهاى تار است
جز مردم احمق نتابد رخ ز احسان
هر کس کند احسان مردم ردّ، حمار است
السّخىّ یأکُل مِن طَعامِ الناس لِیأکُلوا مِن طَعامِه
سخى میخورد نان ز خوان کسان
که مردم به رغبت ز خوانش خورند
بخیل از سر بخل نان کسى
نیارد خورد تا که نانش خورند
السّخىُّ قریبٌ مِن اللهِ، قریبٌ مِن الجنّة، قریبٌ مِن الناسِ
سخاوتمند هرگز نیست تنها
که تنهایى نصیب دیگران است
سخى باشد قریب رحمت حق
به نزدیک بهشت و مردمان است |
عَونُک لِلضَّعیفِ اَفضَلُ مِنَ الصَدَقَة
سخنى دارم از امام همام
که مفید است بهر هر طبقه
دستگیرى ز ناتوان و ضعیف
به یقین، بهتر است از صدقه
المُؤمِن اِذا اَحسَنَ استَبشَرَ وَ اِذا اَساءَ استَغفَرَ
گر ز بخت بد به کس بد کرده اى
هان، مشو نومید از درگاه ربّ
مؤمن ار نیکى کند شادان شود
ور کند بد، مىکند بخشش طلب
المُسلِمُ الّذى سَلِمَ المُسلِمون مِن لِسانه وَ یَده
شنو پند فرزند موسى بن جعفر
امام بحق، ماه برج امامت
کسى هست مُسلم که باشند مردم
ز دست و زبانش به امن و سلامت
لَیسَ مِنّا مَن لَم یأمَن جارُهُ بَوائِقَه
به همسایه نیکى کن اى نیکمرد
که همسایه را بر تو حقها بوَد
از آن کس که همسایه ایمن نبُود
بفرمود مولا: نه از ما بوَد
التواضُعُ ان تُعطى النّاس مِن نَفسِک ما تُحبّ ان یُعطوک مِثلَه
چنان سر کن اى دوست با نیک و بد
که باشد ز تو نیک و بد در امان
تواضع چنان کن به خلق خداى
که خواهى کند خلق با تو چنان
|
اَفْضَلُ ما توصَلُ به الرَّحِمِ کفُّ الاَذى عَنْها
فرمود رضا ولىّ مطلق
گنجینه علم و فضل و احسان
بهتر صله رحم به گیتى است
خوددارى از گزند ایشان
اَحسَنُ النّاسِ مَعاشاً مَن حَسُنَ معاشُ غیرِهِ فى معاشِه
بهترین رهرو به راه زندگى است
آن که همچون شمع روشنگر بوَد
مردمان در پرتوش راحت زیند
زندگى در خدمتش بهتر بوَد
العَقلُ حِباءٌ مِنَ اللهِ و الادَبُ کُلْفَة
رضا سبط پاک رسول امین
که نتوان سر از خدمتش تافتن
بگفتا: خرد بخشش ایزدى است
ادب را به کوشش توان یافتن
لَیسَ لِبَخیلٍ راحةٌ و لا لِحَسودٍ لَذّةٌ
بخل رنج است و حسادت محنت است
از ولىّ آموز درس عبرتى
راحتى در بخل نتوان یافتن
در حسد هرگز نیابى لذّتى
مَا الْتَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ اِلاّ نُصِرَ اَعظَمُهُما عَفواً
عفو آیین بزرگان باشد
بخشش آیینه دوراندیش است
دو گروهى که به جنگند و ستیز
نصرت آن راست که عفوش بیش است
|
الصَّمتُ بابٌ مِن ابوابِ الحِکمة
زبان تو گر تحت فرمان نباشد
خموشى گزین، تا نیفتى به ذلّت
على بن موسى الرضا راست پندى:
سکوت است بابى ز ابواب حکمت
الاَخُ الاَکبرُ بِمنزِلةِ الاَب
برادر چو دانا و شد و آزموده
وِرا با پدر مىشمارش برابر
بگفتا امام بحق، نور مطلق
به جاى پدر هست، مهتر برادر
صدیقُ کُلِّ امْرِئٍ عَقلُهُ و عَدُوُّه جَهلُهُ
به نزدیک نادان بوَد تار گیتى
ز دانش بکن گیتى تار روشن
بفرمود فرزند موسى بن جعفر:
تو را عقل یار است و جهل است دشمن
التَّوَدُّدُ الى النّاسِ نِصْفُ العَقلِ
همیشه در پى تیمار بینوایان باش
کمک به خلق، ز کردار خالق احد است
امام راست در این رهگذر، کلامى نغز:
که در معاشرت خلق، نیمى از خرد است
التَوَکُلُ اَن لاتَخافَ اَحداً اِلاّ اللهَ
بزن بر لطف حق دست توکل
که لطف ایزدى باشد تو را بس
توکل آن بوَد کاندر دو عالم
به غیر حق نترسى از دگر کس
|
مِن اَخلاقِ الاَنبیاء التَّنّظُّف
نظافت موجب پاکى جسم است
نظافت مایه آرام جان است
امام هشتمین فرمود با خلق
نظافت شیوه پیغمبران است
صاحِبُ النّعمَةِ یَجِبُ ان یُوَسِّعَ عَلى عِیالِهِ
توانگر را بوَد واجب که بخشد
زن و فرزند را از مال دنیا
دهد وسعت به امر زندگانى
به شکر نعمت حىّ توانا
مَن لَم یَشکُرِ المُنعِمَ مِن المَخلوقین لَم یَشکُر اللهَ عزّوجلّ
شنیده ام که على بن موسى کاظم
خدیو طوس، بفرمود نکته اى زیبا
کسى که نیکویى خلق را نداشت سپاس
نکرده است سپاس خداى بیهمتا
الایمانُ اداءُ الفرائضِ و اجتِنابُ المَحارِم
فرمود رضا امام هشتم:
انجام فرائض است ایمان
دورى ز محرّمات و زشتى
پرهیز ز ناصواب و عصیان
لَم یَخُنکَ الاَمین، وَ لکِن ائتَمَنتَ الخائِنَ
کسى که بیم ندارد ز کردگار علیم
وِرا به خدمت خلق خدا مکن تعیین
امین نکرده خیانت، تو از ره غفلت
امین شمرده خیانت شعار بدآیین
|
خدا گریه یه مسافر رو ندید
دل نبست به هیچ کس و دل نبرید
آدم رو برای دوری از دیار
جاده رو برای غربت آفرید
جاده اسم منو فریاد می زنه
میگه امروز روز دل بریدنه
کوله باری که پر از خاطره هاس
روی شونه های لرزون منه
از تموم آدمای خوب و بد
از تموم قصه های خوب و بد
چی برام مونده به جز یه خاطره
نقش گنگی تو غبار پنجره
جاده آغوششو وا کرده رام
منتظر مونده که من باهاش بیام
قصه ی تلخ خداحافظی رو
می خونم با اینکه بسته هست لبام
پشت سر گذاشتن خاطره ها
همه ی عشق ها و دلبستگی ها
خیلی سخته ولی چاره ندارم
جاده
فریاد می زنه
بیا
پشت سر گذاشتن خاطره ها
همه ی عشق ها و دل بستگی ها
خیلی سخته ولی چاره ندارم
جاده
فریاد می زنه....بیا
دعا کن .
به موقع بخواب .
به موقع از خواب برخیز تا روزت را با شتاب و دستپاچگی آغاز نکنی.
پروژههایی را که با برنامه زمانیات متناسب نیستند نپذیر ، در غیر این صورت آرامش ذهنیات را مختل کردهای .
ساده و بدون تکلف زندگی کن .
قناعت پیشه کن .
برای این که به موقع سر قرار ، کار و یا در جایی حاضر شوی زمان اضافهای را برای طی مسیر در نظر بگیر .
توانایی خودت را در نظر بگیر و انجام طرحهای بزرگ و پروژههای عظیم را در طول زمان تقسیمبندی کن ، سعی نکن همه کارهای سخت را با
هم انجام بدهی .
هر چند وقت یک بار یک روز را به خودت اختصاص بده .
دل مشغولیها را از مشغولیتها تمیز بده .
زبانت را نگهدار . اگر این پند کوچک را به کار بندی، از بروز بسیار ی از مشکلات پیشگیری کردهای.
هر روز برای کودک درونت کاری انجام بده .
هر روز دقایقی را به تنها بودن اختصاص بده .
مشکلی داری ؟ در مورد آن با خداوند گفتوگو کن. سعی کن مشکلات کوچک را تا غنچه است برچینی ،پس همین الان شروع کن .
با افراد باایمان دوستی کن .
مجموعهای از آیات و سخنن مورد علاقهات را دم دست داشته باش.
به خاطر داشته باش که اغلب کوتاهترین پل بین تأس و امید یک سپاس خالصانه از خداوند است .
بخند.
بیشتر بخند.
کارت را جدی بگیر .
نگرشی بخشاینده داشته باش.
با نامهربانان مهربان باش ( زیرا احتمالاً آنها نیاز بیشتری به محبت دارند. )
بر هوای نفست غلبه کن .
کمتر حرف بزن و بیشتر گوش کن.
تند نرو !
به خودت یادآوری کن که تو مدیر کل جهان هستی ، نیستی؟!
هر شب پیش از خواب به چیزی بیندیش که به خاطر آن از پروردگار عالم سپاسگذاری ، ولی قبلاً به آن فکر نکرده بودی!