سخنی از بزرگان

اگر قبل از هر کاری انگشت خود را آهسته به پیشانی خود بزنید ، مجبور نخواهید شد در پایان کار با مشت محکم بر فرق خود بکوبید
افلاطون
هر واقعه در آغاز بصورت رویاست
کارل سندبرگ
صاحب هر بینی سرخی مست نیست
آلمانی.م. ض
علم تنها زمانی خطرناک میشود که خیال کند به هدف خود رسیده است
برنارد شاو
مشکلات اساسی زندگی شما، بی تردید چیزهایی خواهند بود که هرگز به مخیله نگران شما خطور هم نکرده اند
اگر کلمه امید هنوز مفهوم خود را نزد تو از دست نداده و به آن می اندیشی پس بدان
هنوز امیدواری و وجودت پر از زیبایی است و هرجا که بروی با خود نور و برکت میبری
 
 
گر همواره بخواهی بفهمی که خوشبختی چیست ، هیچگاه خوشبخت نخواهی بود؛ و اگر همواره به دنبال معنی
زندگی باشی هیچگاه زندگی نخواهی کرد
آلبر کامو
تو باِید همان تغییری باشی که آرزو داری در دنیا ببینی
ماهاتما گاندی
بیست سال بعد، پشیمانیِ کارهایی که نکرده ای بسیار بیشتر از کارهایی است که کرده ای
پس بندها را پاره کن وازساحل امنیت دور شو و با بادبانهایت بادها را معامله کن
کن و کشف کن بشناس ، آرزو
مارک تواین
وقتى چیزى خنده دار است با دقت در آن حقیقتى پنهان را جست وجو کنید
جورج برنارد شاو
انقلاب ستمدیدگان را آزاد نمی‌کند تنها استثمارگران را عوض می‌کند
(برنارد شاو)
عشق، خطای فاحش فرد در تمایز یک آدم معمولی از بقیه‌ی آدم های معمولی است
(برنارد شاو)
او هیچ چیز نمی‌داند ولی تصور می‌‌کند وتظاهر می‌کند که همه چیز را می‌داند، این تعریف مختصر یک نماینده‌ی مجلس است
(برنارد شاو)
مشکل دنیا آنجاست که آنها که نمی دانند همیشه مطمئن هستند و آنها که می دانند همیشه مشکوک
برتراند راسل
: جرج برنارد شاو گفته
مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف می شوی
ولی مهمتر از آن، خوک
از این کار لذت می برد
 
ذات بی تفاوتی، ضد انسانیت است
جورج برنارد شاو
آزادی یعنی
مسئولیت پذیری، برای همین اکثر آدمها از آن وحشت دارند
 
عده بسیار کمى از مردم در طول سال بیش از دو یا سه بار فکر مى کنند
من به شهرتى بین المللى دست یافتم چون یک یا دو بار در هفته فکر مى کنم
جورج برنارد شاو
آنچه را که دوست دارید به خیال مى آورید
آرزوى چیزى که در خیالتان وجود دارد را مى کنید و سرانجام چیزى که آرزویش را دارید
کنید خلق مى
تخیل آغاز خلق است
جورج برنارد شاو
تمام حقایق بزرگ در ابتدا توهین به مقدسات تلقی می‌شوند
برنارد شاو
همان طور که چیزى از جدیتش کم نمى شود وقتى مردم مى خندند
زندگى از خنده دار بودن دست بر نمى دارد وقتى مردم مى میرند
 
 
آدم منطقى خودش را با شرایط وفق مى دهداما آدم غیرمنطقى شرایط پیرامونش را با خودش هماهنگ مى کند
کل پیشرفت بشر بسته به آدم هاى غیرمنطقى است
جورج برنارد شاو
 

محاکمه عشق...

محاکمه عشق...
جلسه محاکمه عشق بود
و قاضی عقل ،
و عشق محکوم به تبعید به دورترین نقطه مغز شده بود
یعنی فراموشی ،
قلب تقاضای عفو عشق را داشت
ولی همه اعضا با او مخالف بودند
قلب شروع کرد به طرفداری از عشق
آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن اونو داشتی
ای گوش مگر تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی
و شما پاها که همیشه آماده رفتن به سویش بودید
حالا چرا اینچنین با او مخالفید؟
همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند
تنها عقل و قلب در جلسه مادند
عقل گفت :دیدی قلب همه از عشق بیزارند !
ولی من متحیرم که با وجودی که عشق بیشتر از همه تو را آزرده
چرا هنوز از او حمایت میکنی !؟
قلب نالید:که من بدون وجود عشق دیگر نخواهم بود
و تنها تکه گوشتی هستم که هر ثانیه کار ثانیه قبل را تکرار میکند
و فقط با عشق میتوانم یک قلب واقعی باشم .
پس من همیشه از او حمایت خواهم کرد حتی اگر نابود شوم...
 
دل نوشت:
خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان
باید ازجان گذرد هرکه شود عاشقشان
روز اول که سرشتند زگل پیکرشان
سنگی اندر گلشان بود همان شد دلشان

پاییز ...

پاییز ...

سقوط یک برگ از شاخه ی درخت یعنی پاییز
 
پاییز یعنی قصه ای از غصه لبریز
 
پاییز یعنی اوج هنر
 
سقوط برگی در تنپوش زرد
 
پاییز معنی طعم وداع
 
لبریز از باران های بی تپش
 
لبریز از شوق رفتن
 
چشمانی گره خورده به راه
 
حتی ساده ترین تفسیر آه
 
پاییز فصل اوج خوشبختی زیبا ترین نگین
 
نگاه منتظر برگ روی زمین ...
 
fatima_1358

 
 
پاییز یعنی تنپوش زیبای من
 
پاییز یعنی شوق پر کشیدن از زندان تن
 
و چه حس زیباییست آرامش
 
در عین بودن
 
در حین زیستن
 
بین تنگناهای زندگی
 
در کنار تو ...
 
 
fatima_1358