بوی عیدی، بوی توت


 
بوی کاغذ رنگی

بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو

بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ

شادی شکستن قلک پول

وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد

بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب


فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه

شوق یک خیز بلند از روی بوته های نور

برق کفش جفت شده تو گنجه ها

عشق یک ستاره ساختن با دولک

ترس ناتموم گذاشتن جریمه های عید مدرسه

بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب

بوی باغچه، بوی حوض، عطر خوب نذری

شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن

توی جوی لاجوردی هوس یه آبتنی

با اینها زمستونو سر میکنم

با اینها خستگی‌مو در میکنم !

 
 
Great Fun..., Nلw-Rْz Greetings, Nowrooz E-cards
 
 
 

چشم براه ***


 
آرزوئی است مرا در دل
که روان سوزد و جان کاهد
هر دم آن مرد هوسران را
با غم و اشک و فغان خواهد
 
بخدا در دل و جانم نیست
هیچ جز حسرت دیدارش
سوختم از غم و کی باشد
غم من مایه آزارش
 
شب در اعماق سیاهی ها
مه چو در هاله راز آید
نگران دیده به ره دارم
شاید آن گمشده باز آید
 
سایه ای تا که بدر افتد
من هراسان بدوم بر در
چون شتابان گذرد سایه
خیره گردم به در دیگر
 
همه شب در دل این بستر
جانم آن گمشده را جوید
زینهمه کوشش بی حاصل
عقل سرگشته به من گوید
 
زن بدبخت دل افسرده
ببر از یاد دمی او را
این خطا بود که ره دادی
به دل آن عاشق بد خو را
 
آن کسی را که تو می جوئی
کی خیال تو بسر دارد
بس کن این ناله و زاری را
بس کن او یار دگر دارد
 
لیکن این قصه که می گوید
کی به نرمی رودم در گوش
نشود هیچ ز افسونش
آتش حسرت من خاموش
 
می روم تا که عیان سازم
راز این خواهش سوزان را
نتوانم که برم از یاد
هرگز آن مرد هوسران را
 
شمع ای شمع چه می خندی؟
به شب تیره خاموشم
به خدا مردم از این حسرت
که چرا نیست در آغوشم

 
 
         
 
 
 
   
 Taranehha® Group



دلت باهام یکی نیست، دروغ میگی دورنگی

دیگه تو رو نمیخوام، با همه ی قشنگی


دیگه دوست ندارم، عشق تو رو نمیخوام

برو واسه همیشه که ، خیس نمیشه چشام


دیگه دوست ندارم ، دل منو شکستی

منو نخواستی رفتی ، دور از چشام نشستی
 


نگو که اشتباه ، نگو که راستی راستی

از ته دل همیشه ، فقط منو می خواستی

 

خیال کردی همیشه ، اسیر و چش براتم

دربدر و پریشون ، دنبال اون نگاتم
 

دیگه دوست ندارم ، دل منو شکستی

منو نخواستی رفتی ، دور از چشام نشستی
 
دروغات دوباره ، داری حاشا میکنی

دوباره توی دلم ، خودتُ جا میکنی
 

پشیمونم پیشمون ، با این همه زرنگی

چرا که زودتر از این ، نفهمیدم دورنگی
 
حرفات همش دروغه ، دوسم نداشتی رفتی

منو با آرزو هام ، تنها گذاشتی رفتی

دل تو بیقراره ، برمیگردی دوباره

اما بدون دل من ، کاری باهات نداره
 

اون روزا با تو بودم ، ساده و پاک و تنها

رو سَرِ در دل من ، نوشته بود بفرما

خبر رفتنت رو ، از وقتی که شنیدم

رو اسم هر چی عشقه، خط سیاه کشیدم

 

رو سَرِ در دل من ، حالا دیگه نوشته

به هیشکی دل نبندید ، حتی به یه فرشته

باز اومدی سراغم، می خوای باهام بمونی

انگاری از یادت رفت، رو سَرِ در درُ بخونی


یادت میاد که رفتی ، حتی نگام نکردی

من اما میدونستم، که روزی بر میگردی
 

میاد یه روز ببینی به قله ها رسیدم

به اوج آسمونها رفتم و پرکشیدم
 


حالا کجای کاری، باز منتظر میشینم

پشیمون تر از امروز بازم تو رو ببینم

میدونستم که یه روز ، خدا به دادم میرسه

کوه به کوه نمی رسه ، آدم به آدم میرسه