راز موفقیت

 

راز موفقیت



·       
از مخالفت نترسید بادبادک وقتی می تواند بالا برود که با باد مخالف مواجه شود .

 

·        افتادن در گل و لای ننگ نیست ننگ آن است که در همان جا بماند.

 

·        زندگی چون درختی است تاور با چتری افشان که برگهایش به آفتاب عشق جویبار همدردی و هوای صداقت نیاز دارد.

 

·        کسانی در کارها موفق شدند که کمتر از خود تعریف شنیده اند.

 

·        همیشه هر چیزی را که دوست داری به دست نمی آوریم پس بیایید آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.

 

·        اگر باور کنیم که جاودانه نیستیم قدر یکدیگر را می فهمیم و باعث آزار کسی نمی شویم .

 

·        هیچ وقت برای چیزی که ندارید ناراحت نشوید بلکه به خاطر آنچه که دارید شاد باشید .

 

·        مواظب باشید حقیقت را لابه لای آرزوهای خود گم نکنید .

 

·        یافتن دوستان خوب سخت است سخت تر از آن ترک آنهاست فراموش کردنشان غیر ممکن است .

 

·        انسانهای کوچک راجع به گذشته انسانهای بزرگ در مورد آینده و انسانهای ضعیف در مورد دیگران صحبت می کنند .

 

·        راستی و حقیقت پیشه ایست که هرگز ورشکستگی به دنبال ندارد .

 

·        ادب خرجی ندارد ولی همه چیز را می تواند خریداری کند .

 

·        محبت به هر کس باید به اندازه فهم او باشد .

 

·        فاصله تابش خود را بر دیگران تنظیم کن خداوند خورشید را در جایی نهاد که گرم کند ولی نسوزاند .

 

·        به یاد داشته باش که یک مرد عشق راپاس می دارد یک مرد هر چه راکه می تواند به قربانگاه عشق می آورد آنچه فدا کردنی است می کند آنچه شکستنی است می شکند و آنچه را که تحمل سوز است تحمل می کند اما هرگز به منزلگاه دوست داشتن به کدائی نمی رود.

 

·        دوست را چندان قوت مئده که اگر دشمنی کند تواند .

 

·        اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود.

 

·        هر چه جزیره دانش انسان وسیع تر می شود  ساحل شگفتی های او طولانی تر می گردد.

 

·        راه مبارزه با بدیها در این دنیا فقط آن نیست که در باره دیگران به قضاوت بنشینیم بلکه یاید در باره خود قضاوت کنیم .

 

·        فرصت چیزی است اگر زیاد به دنبالش بگردید از دست می رود .

Photography - Flowers

باآمدنت جهان گلستان شده است                 چشم و دل ما شکوفه باران شده است

ای صبح بهاری ازصفای قدمت                   این باغ پراز لاله و ریحان شده است

تومظهر نوری در آفاق وجود                      خورشید ز روی تو درخشان شده است

خورشید که دیده که به شب جلوه کند؟           جزمهر تو کاین گونه نمایان شده است

گفتند به ما کوکبی از عالم عشق                 امشب به زمین آمده مهمان شده است

آیینه زخجلت ، پس از این جلوه گری            در پشت نگاه همه پنهان شده است

این مه که به بستان ولایت آمد                    نوری ست که از بهر هدایت آمد

او آمده تا نور به شب ها بخشد                   روح شرف و عشق به دنیا بخشد

او آمده تا باور وایمان و صفا                     همراه دو صد عاطفه برما بخشد

او آمده از صلح و محبت بی شک                  جانی ز ولا برتن تنها بخشد

آن سید خوبان و بهشت آمده تا                    برمهرو وفا ارزش و معنا بخشد

او آمده با نام حسن در حسنش                    شوری به سرا پرده مولا بخشد

او رود زلالی ست که درفصل عطش             جود و کرم خویش به دریا بخشد

از لطف ، کریم اهل بیت عصمت                  ما را زکرم خدا به فردا بخشد

میلاد امام مجتبی (ع) آمده است                  شادی به حریم دل ما آمده است

الهی! بحق کریم آل الله ببخش ما را تا نباشیم در زمره  سیه روزان این ماه

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
animated bar

دعا

به نام او که موسیقی کیهانی را عاشقانه می نوازد

 

  بار خدای من! تو شنونده ای قبل از اینکه من بگویم

  بار الاها تو تنهائی و نمی خواهی دیگران تنها باشن

  حتماً تنهائی سخته و تو نمی خواهی کسی تنها باشه حتی اگر  

  به قیمت آن باشه که تو همیشه پیش آنها بمونی

خدایا تنهایم و تو نیز تنها  و مطمئنم که تو باید الان در کنار من باشی و با من گریه کنی

می توانم صدای اشکهایت را از ته دلم احساس کنم ولی میدانم تو هم بخاطر خود من سکوت می کنی

همان گونه که من به خاطر  تو سکوت می کنم

بار خدایا! میدانم معجزه زمانی به وقوع می رسد که انتظارش را ندارم ولی نمی دانم چرا الان

 منتظر معجزه هستم

بار الاها معجزه کن که تنهایم

خدایا نگذار گریه کنم

تو صدای مرا می شنوی و دعاهای مرا اجابت می کنی

در اصل تو هستی و من هستم ، من هستم برای آنکه بخواهم و تو هستی تا بدهی

تو باید به من عطا کنی مگر نگفتی غیر از تو کسی نیست که عطا کند

پس تو را صدا کردم و تو باید مرا اجابت کنی

اگر  خار و ذلیلم ، تو خدائی و من دیگری، آیا تو باید قدرت بیکرانت را به من نشان بدهی و

 از من انتقام بگیری مگر من که هستم که تو را رد کنم یا تائید کنم . از من به تو چه سود

 تو خدائی کن و من بندگی

در فکرت هم نخواهی دید که پعد از اجابت دعایم دیگر گناه نکنم

تو خدائی و من بنده

 تو نازی و من نیاز

کجا جای تو با من عوض می شود تو باید مرا اجابت کنی تا در این دنیای کوچک گدا و

 کوچک دیگری نشوم نیست خدای من خدائی که باعث شود من برای رفع نیاز به دیگری

 دل ببندم وای بر آن خدا

خدایا در دل من یک دنیا التماس هست و نیاز  من اجابت سالها دعا و خواستن من است

 و تو دیدی که چگونه از تو خواستم

برای من سالها گریه هست و گریه اما برای تو

برای تو تنها یک اراده است

همه چیز به یک نگاه تو و تمام من در یک نگاه تو و اکنون نگاه من به رحمت تو

برای من سالها زجر و عذاب و برای تو تنها یک جواب و یک لحظه صفا

الان کجائی ایا می شنوی؟

اگر می شنوی جواب بده نه الان اما از فردا هم دیرتر نکن

خدایا

بگو کی و چه زمانی روی از نیازمندی برداشتم؟

بگو کی از دیگری نگاهی بود و از من روی برگرداندن؟

بگو کی تاخیر کردم در حالی که تمامم همان بود که دادم؟

اما تو

داری و نمی دی ؟

نه من بلکه گدایان در خانه تو هم زیاد هست اما تو پادشاهی

باید عنایت کنی و عطا

تو تا قیامت هم اگر بدهی تمام نمی شود

تو تعهدی دادی تا قیامت در کنار همه ما باشی

خدایا اگر دیدی که دادم وقت آن است که از تو طلب کنم چون هیچ ضمانتی غیر از

 ضمانت تو باعث نشد که هر چه داشتم اول به دیگری دهم و الان تو ضامن من شو

 و نگذار که تنها بمانم

اگر خدائی پاسخ بده اما نه الان ولی از فردا دیرتر نشه!!

 

و اما من گریه کردم