دعای روز یازدهم

 

 

اگر میدانی در این جهان کسی هست که با دیدنش رنگ رخسارت تغییر

 میکند و صدای قلبت آبرویت را به تاراج میبرد، مهم نیست که او مال تو

 باشد، مهم این است که فقط باشد: زندگی کند، لذّت ببرد و نفس بکشد

شکست نیاز


شکست نیاز

آتشی بود وفسرد
رشته ای بود و گسست
دل چو از بند تو رست
جام جادویی اندوه شکست

آمدم تا بتو آویزم
لیک دیدم که تو آن شاخه ی بی برگی
لیک دیدم که تو بر چهره ی امیدم
خنده ی مرگی

وه چه شیرینست
بر سر گور تو ای عشق نیازآلود
پای کوبیدن

وه چه شیرینست
از تو بگسستن و با غیر تو پیوستن
در به روی غم دل بستن
که بهشت اینجاست
بخدا
سایه ی ابر و لب کشت اینجاست

او همان به که نیندیشی
بمن و درد روانسوزم
که من از درد نیاسایم
که من از شعله نیفروزم

                                                                                                  فروغ فرخزاد

با تشکر از همه دوستانی که سر زدند و نظر دادند

سخت است درد خود رااز دیگران شنیدن از عاشقی نگفتن از عشق دل بریدن سخت است از پرستو پرواز را گرفتن یک تکه از جهان را بر دوش خود کشیدن سخت است از ستاره با نور ماه گفتن از پود دل گسستن در تار دل تنیدن سخت است با شقایق از کوچ لاله گفتن با لاله ها نشستن با قاصدک پریدن سخت است مهربانی از اشنا ندیدن


http://pashew.mihanblog.com
فرید


www.homan.d4a.com