-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1384 07:14
این دیوانگیست ... که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم... که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم... این دیوانگیست .. . که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم بخاطر اینکه در زندگی با شکست مواجه شده ایم ... که از تلاش و کوشش دست...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1384 06:57
ای شاه، درویشت منم درویش دل ریشت منم بیگانه و خویشت، منم بیگانه و خویشت ، منم چه زیبا بود آن زمانی که هیچ تردیدی نبود شکی نبود و آنچه بود ، اطمینان محض و زلالی بود که تمامی رگ و پی ام را در خود گرفته بود کافی بود بخواهم، تصور کنم، فقط نگاهی و طلبی و بود آنچه میخواستم عینا گویا از ذهنم به بیرون میپرید و غیر از این هم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 شهریورماه سال 1384 20:25
با تشکراز ماهنامه تدبیر ایجاد تغییر و تحول مثبت در زندگی فردی و بالارفتن از نردبان موفقیت در زندگی آرزوی هرکسی است. اما به سلامت طی کردن پله های این نردبان مستلزم رعایت شرایط ذیل است (الف) روی هر پله نباید بیش از حد معمول مکث کرد؛ (ب) پس از پیمودن پله اول، نوبت به پله دوم می رسد؛ (ج) از نردبانی که پایه اش شکسته است...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 شهریورماه سال 1384 18:52
به دیدارم بیا هر شب در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند دلم تنگ است. بیا ای روشن ای روشنتر از لبخند شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها دلم تنگ است بیا بنگر چه غمگین و غریبانه در این ایوان سرپوشیده وین تالاب مالامال دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی . .... شب افتاده است و من...
-
ارزو
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1384 22:18
آرزو آیا باید آرزو با واقعیت منطبق باشد؟اگر آرزو عین واقعیت باشد دیگر آرزو نخواهد بود. فاصله بین بودنها و خواستنهاست که در انسان ایجاد حرکت می کندو روزی که این دو به هم برسند ، مرگ فرا خواهد رسیدچرا که مرگ چیزی نیست جز سکون. پس وجود آرزو لازم است اما ایجاد حرکت در جهت تغییر ، تنها در صورتی امکان پذیر است که پیمودن این...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 شهریورماه سال 1384 18:13
سه گام اساسی در مراقبه 1 – اولین گام در آگاهی، مشاهدة بدن خودتان است. سپس آرام آرام از هر حرکت و هر وضعیت بدن خود آگاه خواهید شد. همین طور که آگاهی شما زیاد می شود، خیلی از کارهایی که قبلا عادت داشتید انجام دهید به سادگی حذف خواهند شد و بدن شما آرامش بیشتری را تجربه خواهد کرد. آرامش عمیقی بر بدن تان حاکم خواهد شد و...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 شهریورماه سال 1384 17:47
می دونم دوسم نداری حتی قد یه قناری اما عاشقم هنوزم بدون اشتباه سلام خیلی ممنونم از اینکه به ویلاگ سر میزنید و نظر میدید
-
خلوت
دوشنبه 21 شهریورماه سال 1384 07:01
خلوتم را نشکن شاید این خلوت من کوچ کند به شب پروانه به صدای نفس شهنامه به طلوع اخرین افسانه و غروبی که در ان نقش دیوانگی یک عاشق بر سر دیواری پیدا شد. خلوتم را نشکن خلوتم بس دور است ز هوای دل معشوق سهند خلوتم راه درازی ست میان من و تو خلوتم مروارید است به دست صیاد خلوتم تیر وکمانی ست به دست ارش خلوتم راه رسیدن به...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 شهریورماه سال 1384 21:23
وداعی دوباره با تو" ...و امشب چقدر دلم برای تو تنگ است . در میان چاله های تاریک افکارم، دنبال خاطراتی که با تو داشتم ، می گردم روز های گرم تابستان، در کنار بدن ِ خنک ورنجورت چه آرام می نشستم. امّا غوغای درونم هرگز آرام نمی گرفت. در آن روزهای گرم تابستان که بر روی صندلی پارک با هم می نشستیم پارکی که همیشه قرارمان آنجا...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 شهریورماه سال 1384 20:35
ای یگانه ! ای بی همتا ! ای شنونده بر سکوت من ! ای آنکه در کائنات بزرگ خود بر انسانی همچون من دستور سجده داده ای ! ای خدا ! ای خدای مهربانی ! ای خدای خوبی ! ای خدای ارزن و گندم ! ای دهنده نعمت آب! ای نقاش جهان و فلک! ای زنده کننده جان و روح بیمار من! ای خالق عقل و کمال! ای خدای بزرگ! ای رحمان! ای رحیم! تو را قسم به شب...
-
محبت نهفته
جمعه 18 شهریورماه سال 1384 17:03
علاقه و محبت شدیدی رو که سابقا" به تو ابراز میکردم دروغ بوده . چرند بوده . مزخرف بوده . در حقیقت نفرت من نسبت به تو روز به روز بیشتر میشه و هر چی بیشتر میگذره بیشتر تورو میشناسم وبه دورویی و دروغگویی تو بیشتر پی میبرم . اینو از صمیم قلب و با تمام وجودم میگم که بالاخره باید از هم جدا بشیم و به هیچ قیمتی حاضر نیستم که...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 شهریورماه سال 1384 16:59
وقتی دیدم تو چشمات* * * یه دنیا غم نشسته * * * بقض سیاه حسرت* * * راه گلوتو بسته* * * برای آخرین بار * * *دسته منو گرفتی * * * وقتی هنوز نرفته * * *بهوونه می گرفتی * * * وقتی که گفتی نرو * * * گریه امونم نداد * * * وقتی می خواستم بگم * * * می خوام بمونم باهات* * * یه جاده دل سپردم * * * غمارو بی تو بردم * * * منو نبر...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 شهریورماه سال 1384 19:00
ای که به من صدای خوندن دادی ای که به من جرات موندن دادی تو با نفسهای خوش مسیحات به من امید زنده بودن دادی تو آخرین اسمی که به یاد تو می مونم تو قدرت صدامی اگه هنوز می خونم بعد از تو میدونم آوازی نمی خونم برای هر صبح من تو بهترین آغازی واسه صدای خستم تو بهترین آوازی بعد از تو میدونم آوازی نمی خونم صدای خواستن منو شنیدی...
-
تو که بی وفا نبودی..رفیق نیمه راه نبودی
شنبه 12 شهریورماه سال 1384 19:45
تو که بی وفا نبودی..رفیق نیمه راه نبودی منو دنبالت کشوندی،دلمو کلی سوزوندی،منو به چه روزی کشوندی بس که هی اسمتو بردم،بس که من غصتو خوردم به هر جائی که رسیدم،یادگاری از تو دیدم،دیگه راست راستی بریدم توئی همه دار و ندارم،مونس و یاور و یارم،همه دلخوشیم همینه که تو برگردی کنارم تا که تنهائیمو دیدی،تا که قصمو شنیدی نزاشتی...
-
مبعث پیامبر رحمت بر همه دوستان عزیزم تبریک و تهنیت باد
جمعه 11 شهریورماه سال 1384 20:47
ای جامه بخود پیچیده ـ برخیز و انذار کن (آیات 1و 2/ سوره مدثر) محمد به مرز چهل سالگی رسیده بود. تبلور آن رنج مایه ها در جان او باعث شده بود که اوقات بسیاری را در بیرون مکه به تفکر و دعا بگذراند، تا شاید خداوند بشریت را از گرداب ابتلا برهاند او هر ساله سه ماه رجب و شعبان و رمضان را در غار حراء به عبادت می گذرانید. ـ آن...
-
عشق یعنی
جمعه 11 شهریورماه سال 1384 07:48
من / عشق پاک یعنی سرزمین لحظه یعنی بیداد عشق من باختن عشق جان یعنی زندگی لیلی و قمار مجنون در عشق یعنی ... شدن ساختن عشق دل یعنی کلبه وامق و یعنی عذرا عشق شدن من عشق فردای یعنی کودک مسجد یعنی الاقصی عشق / من عشق آمیختن افروختن یعنی به هم عشق سوختن چشمهای یکجا یعنی کردن پر ز و غم دردهای گریه خون/ درد بیشمار عشق من یعنی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 شهریورماه سال 1384 19:47
در میان بی رحمی دنیا مرا با یک دنیا حسرت و غم تنها گذاشتی و دستان غریبم را میان هزاران پلیدی رها کردی تا بخوانم لالایی رفتنت را تو با یک دنیا درد و انتظار بدون هیچ سخنی رفتی و مرا با یک دنیا سوال تنها گذاشتی بگو بعد از رفتن تو من با این درد زجر اور چه کنم بعد از رفتن تو من با این انتظار چه کنم در میان دلتنگی های کبود...
-
دوست داشتن برتر از عشق است
پنجشنبه 10 شهریورماه سال 1384 06:36
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینائی اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه است و از روی بصیرت روشن و زلال . عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد،همگام باآن اوج می یابد . عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن !...
-
قصه آدم
چهارشنبه 9 شهریورماه سال 1384 18:33
می خوام یه قصه بگم از سرشت آدما روزی که تو آسمون تک و تنها بود خدا ! اون روزا آسمونارنگشون آبی نبود! تو دل ستاره ها درد بی خوابی نبود ! یه روزی خدا اومد یه ذره خاکُ گرفت! به هوای عشق تو گِل آدم و سرشت! برا خوشحالی تو این زمین و آفرید ! این همه کهکشونو روی دامن تو چید ! برای چشمای تو بهشت و بهونه کرد! با ناز نگاه تو...
-
اولین جمله
چهارشنبه 9 شهریورماه سال 1384 17:36
با سلام