شد که تو یار من و من یار تو باشم                خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم         که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم
 
     ای عاشقان
              ای عاشقان
                        آنکس که بیند روی او
                                          شوریده گردد عقل او
                                                           آشفته گردد خوی او
 
تقدیم به او که همه این رنگها و نوشته ها برای جلب نگاهش بود
و وقتی نگاهش رو به این سو انداخت
دید که نگارنده ، لایق این نگاه نیست
 
It's the rain of everyday
این بارانی است که هر روز می بارد
That has augmented it's level
و مقدارش بیشتر شده است
And music doesn't have the same
و موسیقی همان
Effect that it once had
اثری را که قبلا داشت ندارد
Maybe I've lived too much
ممکن است که من مدت زیادی زندگی کرده باشم
In too little and too short a time...
در مدت خیلی کم و کوتاهی
I don't even know what language I speak...
حتی نمی دانم با چه زبانی صحبت می کنم
Nor which candles I carry within
و نمیدانم کدام شمع را می باید
This burial
جهت این خاک سپاری ببرم
I feel that I do longer have the strengths...
احساس می کنم که دیگر توانایی و قدرت ندارم
Top leap and reach and sun...
برای پریدن و رسیدن به خورشید
And the harder I try...
و هرچه بیشتر تلاش می کنم
I can't even hear my voice
من حتی صدای خودم را هم نمی توانم بشنوم
I don't know if I've lived then thousand days...
نمیدانم آیا من زندگی کرده ام هزاران روز
Or a day thousand times
یا یک روز هزاران بار
And I add you to my story...
و تو را به داستانم می افزایم
Wanting to change all losses
و قصد دارم تمام باخت ها را به برد
For gains
بدل کنم
I need you, I need you my love...
به تو نیازمندم، به تو نیازمندم ،‌ عشق من
Wherever you are...
هر کجا که باشی
I lack your warmth
گرمای تو را کم دارم
I need you, I need you my love...
به تو نیازمندم، به تو نیازمندم ،‌ عشق من
Because you're a part of me
برای اینکه بخشی از وجود من هستی
I need you here...
من اینجا به تو نیاز دارم
Because I don't know how to live without you...
برای اینکه نمیدانم بدون تو چگونه باید زندگی کنم
I have yet to learn...
هنوز میباید یاد بگیرم
And I find myself lost,
خودم را در حالی که گم شده ام پیدا خواهم کرد
Like a needle in a haystack
مثل سوزنی در انبار کاه
Like shifting sands...
مثل دانه های شنی که جا به جا می شوند
I submerge myself in my loneliness
من خودم را در تنهایی ام فرو بردم
 
از همه دوستانی که به من لطف داشتن و نظر گذاشتن صمیمانه سپاس گذارم
 
شاد باشید و موفق و پیروز
 
نظرات 1 + ارسال نظر
ستاره جمعه 30 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:28 ب.ظ

سلام داداش گلم. خیلی عالیه.موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد