نام: حسن پدر و مادر: على بن ابیطالب و فاطمه زهرا شهرت: مجتبى سبط اکبر کنیه: ابو محمّد زمان و محل تولّد: نیمه رمضان سال دوّم هجرت در مدینه زمان و محل شهادت: 28 صفر سال 50 هجرى در سنّ حدود 47 سالگى به دستور معاویه، توسط جعده، در مدینه، مسموم و به شهادت رسید مرقد: قبرستان بقیع، واقع در مدینه دوران زندگى: در سه بخش: 1 - عصر پیامبرصلى الله علیه وآله )حدود 8 سال( 2 - ملازمت با پدر )حدود 37 سال( 3 - عصر امامت )ده سال(.

امام حسن مجتبی (ع) :
نابودی مردم در سه چیز است : تکبر ، آزمندی و حسد .
حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام) :
وَ اعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَأَنـَّکَ تَعیشُ أَبَدًا، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِکَ کَأَنـَّکَ تَمُوتُ غَدًا، وَ إِذا أَرَدْتَ عِزًّا بِلا عَشیرَة، وَ هَیْبَةً بِلا سُلْطان فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیَةِ اللّهِ إِلى عِزِّ طاعَةِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ.
براى دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگى مىکنى، و براى آخرتت به گونه ای کارکن که گویا فردا خواهى مُرد، و اگر عزّتى بدون بستگان و شکوهى بدون سلطنت خواهى، از معصیت و نافرمانى خدا به طاعت و فرمانبرى خداوند عزّوجلَّ درآى.
حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام) :
أَنـَا الضّامِنُ لِمَنْ لَمْ یَهْجِسْ فى قَلْبِهِ إِلاَّ الرِّضا أَنْ یَدْعُوَ اللّهَ فَیُسْتَجابُ لَهُ
کسى که در قلبش جز رضا و خشنودى خدا خطور نکند، چون خدا را بخواند، من ضامن اجابت دعاى او هستم .
حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام) :
لا تُجاهِدِ الطَّلَبَ جِهادَ الْغالِبِ وَ لا تَتَّکِلْ عَلَى الْقَدَرِ إِتَّکالَ المُسْتَسْلَمِ.
چون شخص پیروز در طلب مکوش، و چون انسان تسلیم شده به قَدَر اعتماد مکن ، بلکه با تلاش پیگیر و اعتماد و توکّل به خداوند، کار کن.
معاویه،که به بهانهى کم سنى امام،حاضر نبود،خلافت را بدو واگذارد،اینک،در صدد بر آمده بود که براى فرزند کثیف و پلید خود«یزید»ولایتعهدى را مسلم گرداند تا پس از خودش، اشکالى از جهتسلطنت او،پیش نیاید.
اما در این راه امام (ع) را،بزرگترین مانع مىپنداشت،چرا که گمان مىبرد اگر پس از لاکتخودش،امام زنده باشد،ممکن است،مردم که دیگر از دودمان معاویه دلخوشى ندارند،به امام بگروند.پس چند بار در صدد بر آمد تا امام را از میان ببرد و سر انجام با دسیسه آن امام را به وسیلهى زهر،مسموم کرد و آن گرامى در بیست و هشتم ماه صفر سال 50 هجرى شهید و در قبرستان بقیع در مدینه،به خاک سپرده شد (57) .درود خدا بر آن بزرگوار عزیز باد.
2.jpg)
مرگ در پى توست.
.
.
اى جناده! خود را براى کوچ مهیّا کن و پیش از رسیدن مرگت،توشهاى فراهم آر و بدان که تو در پى دنیایى و مرگ در پى توست.
اندوهروزى را که هنوز بر تو نیامده در روزى که در آنى به خود راه مده و بدانکه تو مالى بیش از آنچه که قوت توست به دست نمىآورى مگر آن کهنگاهبان مال دیگرى باشى و بدان که دنیا در حلالش حساب و در حرامشعقاب و در شبهاتش عتاب است.
پس دنیا را به منزله مردارى بدان و از آنبه اندازهاى که تو را بس آید بهرهمند شو.
پس اگر آن مقدار حلال بود، تودر استفاده از آن زهد پیشه کردهاى و اگر حرام بود، گناهى مرتکبنشدهاى و تو همان گونه که از مردار بهرهمند مىشوى از دنیا هم بهرهمندگشتهاى.
که اگر عقابى هم در کار باشد، اندک بود.
براى دنیایت چنانبکوش که انگار همیشه زندگى مىکنى و براى آخرتت چنان کار کن کهانگار همین فردا مىمیرى.
و اگر مىخواهى بدون داشتن قوم و قبیله، عزیزو بدون داشتن سلطنت، پر هیبت باشى، از خوارى نافرمانى خداوندبیرون آى و به عزّ طاعت خداوند قدم گذار.
و اگر نیازى در همراهى مردانداشتى با کسانى همراه شو که چون با او نشست و برخاست کردى، تو رابیاراید و چون از او بگیرى تو را حفظ کند و چون از او مددجویى،یارىات کند و اگر سخنى بگویى تو را تصدیق کند و اگر قدرت یابى، آن راتحکیم بخشد و اگر دستت را براى دادن فضلى دراز کنى، آن را بگستراندواگر از تو رخنهاى دید، آن را پُر کند و اگر از تو نیکویى دید آن را بهحساب آورد و اگر از او چیزى بخواهى به تو ببخشد و اگر تو خاموشىگزینى او با تو سخن آغاز کند و اگر گرفتارى براى تو پیش آمد با توهمدردى کند.
کسى که از جانب او به تو رنج و گزندى نمىرسد و راهها ازجانب او بر تو دگرگون نمىشود و تو را به هنگام حقیقتها بى یاورنمىگذارد و اگر در حال تقسیم با هم به اختلاف برخیزید او، تو را برخود مقدّم مىدارد.