یگی بود یکی نبود
یه ادم بود
بعد زندگی بود
بعد ادما و ادما بودن و بعد قصه ها
قصه ها از غصه ها
ادما بد رو یاد میگیرن
به همدیگه دروغ میگن
ادما با هم خوب نمیشن
زشتیا زیاد میشن
هیچ کی نمی پرسه از دستای سرد دختر کبریت فروش
دستی واسه یاری دراز نمیشه
اشکی از چشمی پاک نمیشه
هر کی فکر خودش بود فکر اب و دونش بود
خلاصه خوب و بد هر چی که بود
زندگی همینجوری جاری بود
یک درخت تنها و شکسته به انتظار تویه خاک نشسته برگاش همه خشک و زردن***ادمای نامهربون شاخه هاش و
شکستن دیگه میوه نداره و گل نمیده***گلاش مردن و پرپر شدن دیگه نه جوی ابی و نه نور خورشیدی***هیچکی نداره
به اون توجهی و نمیده به اون امیدی منی که دل شکسته و غریبم***اهل همین جا هستم اما تنهایه غریبم من که با هر
تپش تنهاتر میشم***از غم و غصه افسرده تر میشم هزار سال خنده برام ارزو شده ***تو تنهایی هام شادی ازم دور شده
من نوازنده غصه و غمم***سازنده گریه واشک بغض منم غم وغصه زاده دل تنهایه من***تاریکیها زنده ان با یاد گریه
واشکهای من قده نفس هم جون نمونده برام***همیشه خزون بودم بهاری نمونده برام درد
همدرد من: از صدای پای شب لحظه هارو صدا کن***منو از غم و غصه ها جدا کن وقتی صدای ناله شب میرسه***بدون
که دل من به غصه ها پر میکشه شعر و اواز جدایی سر میده *از خنده و شادی هیچ خوشی ندیده صدای فریاد لحظه ها
را گوش کن***کمی به نجوای دلم گوش کن از دیدار غم و حسرت نگو*کمی با دل پر دردم از شادیها بگو از تو شادیها دلم
رد میشه***به غم وغصه ها سرک میکشه دل بیچاره من ازهیچکی وفا ندید یه ادم مهربون و با صفا ندید
آخرین اخبار ایران و جهان در بزرگترین آرشیو خبری در ایران. خبر+عکس. :: اخبار را در www.moroorgar.com حرفه ای بخوانید ::