به نام او که موسیقی کیهانی را عاشقانه می نوازد
بین حقیقت و رویا یک دنیا فاصله است
حقیقت پیشه چشمام و رویا دست نیافتنی
حقیقت زندگی من تلخ و رویاش شیرین
به حقیقت تلخ نزدیکم و از واقعیت رویا دور
ای شیرین ترین رویا هرگز دست نیافتنی نباش
آفتاب نماینده حقیقت و شب نماینده رویاست
پس بیا با هم آفتابی بشیم تا حقیقت روشن شود
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
راهی نروم که بی راه باشد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشد که روز و روزگار بر وفق مراد تنها دل ما دل نیست....
وجود خود تو نشان از زیبائی و مهربانی توست
خوشا به حال آنکه زیبائی چو تو را بیند
خوشا به حال آنکه می داند خدائی جون تو خدای اوست
ای بزرگ تنها! هم بزرگیت زیبا و بدون غرور است و هم
تنهائیت مملو از شکوه پر مهرت با بندگانت.
تو آنی که لحظه ای از بندگانت جدا نیستی و در هر یک ازآنها
دوستی با ثباتی.
ای آنکه نه به واسطه قدرتت، نه به واسطه خشمت، نه به واسطه عنایتت،
بلکه به واسطه
رضایت و بودنت، هر آنچه تو را شاد کند خواهم کرد.
ای صاحب انسان و مَلَک!
ای قدرت مطلق کائنات!
ای خدای کوه، خورشید، دنیا، گُل، پروانه، شبنم!
تو را قسم به وصف بی پایانت
تو را قسم به لحظه دعا
تو را قسم به لحظه توبه
تو را قسم به لحظه گریه
تو را قسم به لحظه ای که دلم شکست
نگذار از تو بخواهم، بیشتر از آنچه که داده ای