خلوتم را نشکن
شاید این خلوت من کوچ کند
به شب پروانه
به صدای نفس شهنامه
به طلوع اخرین افسانه
و غروبی که در ان
نقش دیوانگی یک عاشق
بر سر دیواری پیدا شد.
خلوتم را نشکن
خلوتم بس دور است
ز هوای دل معشوق سهند
خلوتم راه درازی ست میان من و تو
خلوتم مروارید است به دست صیاد
خلوتم تیر وکمانی ست به دست ارش
خلوتم راه رسیدن به خداست
خلوتم را نشکن
بهتر زندگی کنیم
هرگز نمیتوان به کسی احساس عشق و دوست داشتنی بودن را هدیه کرد مگر آنکه او ظرفیت پذیرش، قابلیت و توانایی عشق ورزیدن به خودش را داشته باشد.
انسانی که خود را دوست ندارد و به خویش عشق نمیورزد، عشق ما را نیز احساس نخواهد نمود.
می دونم دوسم نداری حتی قد یه قناری
اما عاشقم هنوزم بدون اشتباه